- ر بییتن
غلتیدن در سراشیبی، چهره پوشاندن، به سرعت آمد و شد کردن
معنی ر بییتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خرد شدن، ریز ریز شدن، کوفته شدن
خواب آلود شدن
خواب به چشم آمدن، خواب آلود شدن
دچار درد شدن
رها کردن، از دست دادن، کمک کردن
جلوگیری کردن، جلوی کسی یا چیزی را گرفتن
هدف گیری درست
دویدن
سهم خود را گرفتن دریافت حق و حقوق
روان و نرم شدن
برانگیخته شدن با شنیدن حرفی یا دیدن چیزی
درد گرفتن استخوان
از سر گرفتن، سقف و شیروانی خانه را بنا نهادن، به نتیجه رسیدن
برتر بودن و برتری یافتن
جا گذاشتن، فراموش کردن، بار گذاشتن غذا، مازاد، پول مازاد.، مبالعه در بیان مطلب یا پیام، لاف و گزاف در بیان رویدادها
از کسی خط مشی گرفتن
چرکین شدن
گفتگو و مجادله را دوباره آغاز کردن
جاری و روان شدن، غلتیدن در سراشیبی
خشمگین شدن
شروع دسته جمعی کار از یک گوشه ی زمین و محدوده ای که در مزرعه
بر راه و رسم کاری تسلط داشتن
غلتیده شدن
در حال کار کردن، روان و جاری بودن
ترسیدن، به واسطه ی ترس از جایی جستن
اصابت کردن، به هدف خوردن، شالوده ریختن، ته گرفتن غذا، نشستن برف بر زمین، بلند کردن، شالوده ریختن، اصابت کردن، به هدف خوردن، شالوده ریختن
چک بییتن
بلند کردن
پی ریزی کردن، بنیان نهادن
آغاز، آغاز و شروع دوباره ی کاری، طرح چیستان، برقرار شدن
پریدن، پرواز کردن، فرار کردن
پی گیری کردن، از هم گشودن، باز کردن چیز بافته شده
قلق کسی را به دست آوردن، طبع کسی را فهمیدن
شروع کردن، آغاز شدن، سرپوش برداشتن از چیزی، فرا گرفتن